جوک
پارسال شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها. به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه. توشو که نگاه کردم دیدم نوشته: هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی: تولدت مبارک!
.
.
.
یارو تو خیابون ماشین زده بهش پهن شده کف آسفالت، رفتم دستش رو بگیرم بلندش کنم از رو زمین، می گه «قربونت تو همین حالت یه عکس ازم بگیر می خوام بذارم تو فیس بوک!»
.
.
.
رفته بودم سربازی، روز اول نشوندنمون رو زمین، جناب سروان داد زد: کی اینجا لیسانس ریاضی داره؟ منم با ذوق و شوق دستمو بردم بالا گفتم: من جناب. گفت: پاشو اینا رو بشمار!
.
.
.
بعضیام هستن
آی کیو در حد پت و مت، شانس در حد لوک خوش شانس!
.
.
.
خواهر دوستم 3 سالشه رفته بو تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی می کرد. یهو اومد بیرون زد زیر گریه، پرسیدیم چی شده؟ گفت عروسکام منو بازی نمیدن!
.
.
.
از خر و پفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف می کنه، بهم می گه فتوشاپه!از خر و پفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف می کنه، بهم می گه فتوشاپه!
.
.
.
یکی از فانتزی هام اینه که یکی داره می ره زیر ماشین رو نجات بدم، بعد سرم رو بندازم پایین برم. وقتی داد زد: «اسمت چیه؟» یه لحظه سرم رو بچرخونم و دوباره برگردم و کم کم تو افق ناپدید شم..
.
.
.
یه سوال دارم، اینکه می گن سی و دو بار غذاتونو بجوین رو کی رعایت کرده؟ والا ما اومدیم رعایت کنیم 18-17 بار جویدیم داشت حالمون به هم می خورد. انگار با گوشت کوب له کردی غذا رو یه استکان آبم قاطیش کردی.